یکی از مسائلی که در تجارت با آن روبرو هستیم بازخوردهایی است که از اطرافیان دریافت می کنیم. این بازخوردها همانی است که تحت عنوان حرف مردم مورد توجه ما قرار می گیرد. همان بازخوردهایی که گاهی سبب می شود که به خاطرش مسیر زندگی خود را تغییر دهیم و حتی به خاطرش متضرر شویم. حالا چطور باید با این موضوع برخورد کنیم. استاد وحید در ضمن مباحثی به این سوال ما پاسخ می دهد.
اینجا می توانید گلچین این پادکست شنیدنی از استاد وحید را گوش کنید و یا دانلود کنید:
در این پادکست صوتی با استاد وحید درباره حرف مردم و تاثیر آن در موفقیت مالی نکاتی را تجربه کرده ایم که شما را هم به شنیدن آن دعوت می کنیم؛ در عین حال می توانید از خواندن متن پیش رو در همین زمینه که گلچینی از صحبت های استاد می باشد نیز استفاده کنید…
سختی ابن سینا و ویلبر رایت شدن!
مسئلهای که همه مارا اذیت می کند حرف مردم است. تجارت تغییراتی در سبک زندگی ما ایجاد می کند. مسیر ما باعث می شود تا برخی افراد را از زندگی خود حذف کنیم. اینها برای ما بازخوردهایی دارد که از جانب دیگران به ما می رسد. در این وضعیت باید ببینیم با این حرف مردم چه کنیم. اگر نتوانیم حرف مردم را مهندسی کنیم به اهداف خود نمی رسیم.
بنابراین مطالب را باید در تک تک رگهای وجود خود بگذاریم تا خیس بخورد. همه بزرگانی که اکنون ما می شناسیم از ابن سینا گرفته تا ویلبر رایت در اطراف خود منتقدانی داشتند. اینگونه نیست که همه در کارهای این بزرگان را تایید کرده اند. این تاییدها معمولا بعد از به شهرت رسیدن افراد است. پس هرکاری مخالفانی هم دارد.
هدف ما باید موفقیت ما باشد
اگر می خواهیم گردنه حرف مردم را به سلامتی رَد کنیم، باید اول از خود سوال کنیم آیا هدف من موفقیت من است؟ اما اگر می خواهی برای مردم زندگی کنی، کار بی نتیجه است. پس از این به بعد (03:39) سخنان من متعلق به کسانی است که برای خود ارزش قائلان؛ آنها که موفقیت را حداقل حق خود می دانند که باید از روزگار بگیرند.
ما در دنیای متضادی زندگی می کنیم. هنوز آدمهایی هستند که فکر می کنند در پشت قطب جنوب موجوداتی هستند که دنیا نمی خواهد ما آن ها را ببینیم! هنوز کسانی هستند که گمان می کنند زمین تخت است! کسانی هستند که وقتی هوا سرد می شود می گویند کار خودشان است. زمین گرم می شود می گویند کار خودشان است.
همین تضادها را در برخورد مردم با خودمان می بینیم. وقتی تجارت می کنیم به ما می گویند “قحطی کار بود که سراغ تجارت رفتی؟!” کاری هم انجام ندهی می گویند “خجالت نمی کشی نشستی خونه؟!” ما آنقدر که به درها و دیوار ظاهری خانه های افراد احترام می گذاریم، به در و دیوار شخصیتی افراد احترام نمی گذاریم.
نمی توانیم همه را راضی کنیم
نمی توانی رضایت همه را به دست بیاوری. همیشه رفتار تو را نمی پسندند و عده ای هم از تو ناراضی اند. این سخن از امام صادق (ع) است. حتی ائمه هم نتوانستند همه را از خود راضی کنند. معصوم است امام حتی امام معصوم هم مخالف دارد. ما که جای خود داریم.
مخالفان ما آیینه اندازه واقعی ما و شخصیت ما هستند. هر انسان عاقلی افراد را طبق مخالفینش می سنجد. اگر مخالف قدر نداشته باشی معلوم می شود که کار بزرگی انجام نداده ای. روزی که همه موافق ما شوند آن روز، روز مرگ ما است. اگر سخنانی که در مورد بزرگان علمی دنیا گفته شده در مورد ما بزنند اصلا تحمل نمی کنیم. این هایی که به پزشکی به علم و دنیا اینگونه خدمت کردند ببینید که چه مخالفان قدری داشتند.
با حرف مردم چه باید کرد
هدف من ارزشهای من است. باید ارزش های خود را گریدبندی کنیم. اگر قرار باشد همه ارزش های ما را شخم بزنند این دیگر ارزش نیست. ارزشی، ارزش شمرده می شود که مرز دارد. تجارت یک کار تخصصی است که هرکسی نمی تواند در خصوص آن نظر دهد. آدم ها را به اندازه حضورشان و ضریب نفوذشان دخالت بدهیم. البته در این عرصه نباید با افرادی نظیر پدر و مادر مقابله کنیم، بلکه باید دخالت های آن ها را مدیریت کنیم. مثلا به آن ها بگوییم اجازه دهید با فلان متخصص در این خصوص مشورت کنم.
تلاش خود را چند برابر کنیم. باید هدفمند تلاش کنیم تا زودتر برسیم. سرعت این نیست که پای خود را روی گاز بگذاریم تا زودتر برسیم. در حالی سریع تر به هدف رسیدن با تلاش بیشتر میسر می شود.
به تبعات تصمیمات خود فکر کنیم
اگر حالا دست از تجارت بکشید این انتظار را نداشته باشید که اطرافیان برای شما ستاد استقبال بزنند. باز شما را سرزنش خواهند کرد که چرا باز، نشسته اید؟ همان کسی که شما را به خاطر تجارت ملامت می کرد حالا شما را به خاطر دست کشیدن از تجارت سرزنش می کنند. هروقت دیدید مقاومت شما در برابر مشکلات کم شد به تبعات بیرون رفتن از تجارت بیندیشید. پس به خاطر ملامت دیگران دست از کار نکشیم چرا که اگر دست بکشیم تنها رنگ ملامت آن ها عوض می شود و ملامت آن ها همچنان باقی می ماند.