جعبه سیاه شکست در تجارت؛ سختی فقر یا سختی کار؟!

فهرست مطالب

می گویند عقاید ساده همان عقاید محکم هستند و عقاید محکم همان عقاید ساده اند! یعنی وقتی که به امام حسین (ع) اعتقاد داریم چون این اعتقادی است که از دوران کودکی شکل گرفته جزو محکمترین عقاید ما است.

امام حسن عسگری (ع) در روایتی می فرمایند: بهترین دوست تو کسی است که خطاهای تو را به گردن می گیرد. اگر رفیقی دارید که خطاهای شما را به گردن می گیرد تلفن را بردارید و از او خبر بگیرید!

لینک دانلود

جعبه سیاه شکست در تجارت

می خواهیم در مورد جعبه سیاه شکست های یک تاجر صحبت کنیم. چند نفر را می شناسیم که وقتی شکست می خورند، شکست را گردن دیگران نمی اندازند و خود را بررسی می کنند؟ چرا مشکلات را گردن دیگران می اندازیم؟

تفاوت من و هدف هایم

اگر از ما در خصوص ویژگی های یک تاجر خوب سوال کنند ویژگی هایی را می شماریم. این ویژگی ها را در ذهن خود داریم؛ اما آیا در واقع از این ویژگی ها بهره مندیم؟ من های من با هدف های من گاهی سال های نوری فاصله دارد، من به هرچیزی غیر از تاجر شبیه هستم!

من که می خواهم مدیر راهبردی باشم آیا مختصات یک مدیر راهبردی را دارم؟ وقتی نداشته باشم از خودم اضافه کاری می کشم، به خودم بد و بی‌راه می گویم و حتی گاهی به عدل خدا ایراد می گیرم؛ پس باید من و خواسته ام عین هم باشیم، من باید با هدفم هماهنگ باشم.

اینجا می توانید مشروح صوتی این گفتگو را گوش کنید و یا دانلود نمایید:

لینک دانلود

در ستایش خود انضباطی

کسی که می خواهد تاجر باشد از حاشیه ها باید به دور باشد. باید پخته باشد. دنبال حرف های کم اهمیت دیگران را نگیرد. این ها چیزهای ساده ای است که بسیار مهم است. کسی که به دنبال سود است باید خود انضباطی (self discipline) داشته باشد.

افرادی را داریم که کارهایشان همیشه نصفه و نیمه است. به این ها توصیه می کنم که دست به کار تجارت نزنند. کار را به اوج می رساند و در اوج رها می کند. اکثر این دست افراد انسان های همیشه شاکی هستند. این طبیعی است که در تجارت از چند نفر نه بشنویم.

مهمتر از هدف، حرکت در مسیر هدف است

این سخن رؤیا فروشان است که مدام از هدف سخن می گویند. یک بار از هدف بگو و بعد به این هدف عمل کن. مثلا هدف من این است که با خودرو به تهران بروم، چقدر باید از هدفم حرف بزنم. مهم این است که به سمت تهران حرکت کنم.

بی حوصلگی قاتل تجارت

بزرگترین چیزی که یک تاجر را تهدید می کند، بی حوصلگی است. کسی که بی حوصله است اگر شکست بخورد دیگر نمی تواند به مسیر کار بر گردد. این ها کسانی هستند که سخنانی از این دست همیشه روی زبانشان است: «این پیشانی نوشت ماست». اگر موفق هم بشوند تا حدی موفق هستندچون حال ادامه کار را ندارند.

جعبه سیاه شکست در تجارت؛ سختی فقر یا سختی کار؟!

برای خوابت هزینه کن

یکی از دلایل بی حوصلگی، بی خوابی و بدخوابی است. چرا بعضی مسائل برای ما موضوعیت ندارد. به طور مثال 8 ساعت از شبانه روز ما، با بالش سپری می شود؛ چرا این برای ما اهمیت ندارد. با گردن درد گرفته همیشه بیدار می شویم. حاضریم برای خودمان لباس راحتی بخریم اما حاضر نیستیم بالش خوب بخریم. در حالی که روایت داریم سلطان مغز خواب است. همه جانداران وقتی نیاز به خواب دارند می خوابند اما این ما انسان ها هستیم که ستاد مبارزه با خواب راه می اندازیم!

رابطه های عاطفی بلاتکلیف و بی حوصلگی

رابطه های عاطفی بلاتکلیف یکی دیگر از عواملی است که انسان را بی حوصله می کند. بی حوصلگی قاتل کسب و کار است. کسی که درگیر این مسائل عاطفی است مثل یک جنازه است و حوصله ای برای کار ندارد و نمی تواند انتظار داشته باشد که موفقیتی کسب کند.

به عقب بر نگردیم!

می گویند اگر عاشق ورزش دوم شدی ورزش اول را رها کن چرا که اگر ورزش اول پرکنندگی داشت تو سراغ ورزش دوم نمی آمدی. اگر کارمندی پرکنندگی داشت شما حوالی تجارت پیدایت نمی شد. اگر آزادراه ها را ببینیم هیچ کدام دوربرگردان ندارند. همانقدر که پیامبر (ص) تلاش کردند که مردم مسلمان شوند همان قدر هم تلاش کردند که دوباره به مسیر گذشته برنگردند. به رفاقت های مسموم برنگردیم، به ارتباطات مسموم برنگردیم، به تنبلی های گذشته برنگردیم، نباید به کارمندی برگردیم!

ما در کشور خود نقاط ضعف داریم. اما در غرب هم نقاط ضعف هست. مشکل اینجاست که بهترین مناطق آمریکا را با بدترین نقاط ایران مقایسه می کنند این خیلی بی انصافی است. همه آمریکا لس آنجلس و منهتن نیست.

در تمنای سختی های بهتر!

تلاش، درگیر روابط عاطفی نشدن، پیگیری و نظیر این ها خستگی دارد. اگر این ها را ادامه ندهیم به کجا می رسیم؟ اگر این تلاش ها را متحمل نشویم سختی های بیشتری را باید تحمل کنیم. اگر کار نکنیم شرایط برای ما دشوارتر می شود. فقط کار نیست که سختی دارد، فقر و نداری هم سختی دارد، پس باید سختی بهتر را انتخاب کنیم!

اگر گذشته خوب بود ما اینجا نبودیم. بد بود که من را به هم ریخت که خواستم کار جدیدی را انجام دهم. چرا دوباره وسوسه می شویم. باید رفقای کارمندت را رها کنی…

https://hajiaghazadeh.com/?p=790

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جعبه سیاه شکست در تجارت؛ سختی فقر یا سختی کار؟!

مطالب مرتبط